هفت کوتوله اکو

هفت کوتوله اکو

برگردان مهدی فتوحی

PDF

Fool's Cap

Fool’s Cap Map of the World (1590)

یك بازی گروهی كه پی در پی انجام می‌شود این است كه ببینند آیا كسی بی‌درنگ نام هفت كوتوله را به‌ یاد می‌آورد؟ تجربه‌ی من (كه البته مربوط است به سوژه‌های برخاسته از داستان سفید برفی) به من می‌گوید: اشخاص معمولاً به شش می‌‌رسند ولی روی نام هفتمین قفل می‌كنند و طبیعتاً این هفتمین برای هر سوژه‌ای عوض می‌شود. می‌‌‌توانید این را با هفت پادشاه رم هم بیازمایید. یكبار سرویو تولّیو خواهد بود و یكبار تولّو اوستیلیو. ولی یكی از هفت نام تا آخر غیر قابل یادآوری می‌ماند.

اگر برای شما هم رخ داد با یك ترفند یادسپاری آن را امتحان كنید. كوشش كنید یك صحنه‌ی ساده را به‌یاد بیاورید. مثلاً یك پزشك سرما خورده و نالان را كه دارد می‌خوابد در حالی كه‌ یک پرستار خنگ خجالتی به او می‌‌‌خندد؛ حالا «دکتر، عطسه‌ئو، غرغرو، خواب‌آلو، خنگول، کم‌رو و شنگول» پیش روی‌تان هستند.

با هفت پادشاه قضیه كمی پیچیده‌تر است ولی حتماً كسی هست كه آن را هم حل كرده باشد. مؤلفان دفترهای «فن یادسپاری» (که این داستان از یونان قدیم آغاز شده است) پیشنهاد می‌كردند مجموعه‌ی معماری‌ای بسازید. جایی كه هر یك از مكان‌هایش به‌ یك تصویر اختصاص یافته باشد. (گاه شگفت‌انگیز و گاه ترسناك) به حدی كه برای همنام‌ها و متضاد‌ها فلان واژه‌ یا فلان محتوا یا فلان اصل علمی یا فلان امر یا سلسله مراتب آسمانی را به‌خاطر آورد.

باید به این بیندیشیم كه سده‌های متمادی مردم ابزار ثبت و ضبط نداشته‌اند و حمل و نقل اطلاعات (خاصه روی تخته‌های سرامیكی و موم) دشوار بوده و دانش از طریق حافظه منتقل می‌شده و برای ‌یادآوری چیزها ـ که برای استادان و واعظان و دانش‌پژوهان و وكلای بی‌تجربه و از این دست اجتناب‌ناپذیر بوده ـ نیاز به تكنیك‌های خاصی بوده و اگر این تكنیك‌ها جواب هم می‌داده (هر چند گاه برخی به خاطر آنها دیوانه می‌شده‌اند چون سامانه‌های بسیار پیچیده‌ای طراحی كرده بودند) پس می‌‌‌توان گفت كه این مردم بسیاری چیزها را به‌یاد می‌آوردند بدون این كه كتابخانه‌ی گسترده و رایانه‌های ما را در اختیار داشته بوده باشند.

خلاصه باید مد نظر داشته باشیم كه این تجهیزات یادسپاری به فتح گونه‌ی ما ادامه دادند تا پیدایش كتاب‌های چاپی كه از آن‌وقت بالاجبار بی‌فایده شدند و به اقداماتی برای هماهنگ‌سازی تمام دانش كیهان و ساختن تئاتری جهانی بدل شدند كه نه فقط حاوی همه‌ی آن چیزی كه می‌دانستیم بلكه دربرگیرنده‌ی همه‌ی آن چیزهایی هم بود كه برای تولید آگاهی‌های تازه به كار می‌آمد؛ مانند ماشین‌های عظیم الكترونیكی پیشانوشتاری.

برخی كتاب‌های درباره‌ی هنر حافظه (كه پائولو روسی و فرانسیس ییتس از قدیم درباره‌ی آن‌ها نوشته‌اند) را می‌‌‌توانید با حكاكی غالباً سوررئال شگفت‌انگیزشان در سن مارینو ببینید. جایی كه هفته‌ی پیش دانشگاه محلی، بنیاد یانگ را در آنجا افتتاح كرده كه حاوی هر آن چیزی است كه درباره‌ی حافظه نوشته شده است. از قراردادهای عجیب یادسپاری گرفته تا دانش‌های كنونی.

با حضور در نمایشگاه و خواندن كاتالوگ بخش‌های مدارك كهن (از یك دستنویس مربوط به سده‌های میانه گرفته تا كتاب‌هایی تا سده‌ی هیجدهم) نمی‌شد از حافظه‌ی همگانی سخن نگفت. یك رشته‌ی دانشگاهی كه به ‌یمن آن خواه افراد و خواه گروه‌ها آن هویتِ [حافظه‌ی همگانی] را پی می‌‌ریزند (گرچه بی‌حافظه را نمی‌دانیم چه كسی است) و این كه به هر حال میان پیش‌بینی‌های تهدید‌آمیزی كه درباره‌ی پایان هزاره در دهان‌ها می‌چرخند حافظه‌ها هم گویا در مسیر تضعیف‌اند چون تجهیزات بی‌شماری از هر نوع، آن‌چه را به کار یادسپاری می‌آید برای ما حفظ می‌كنند (و وقتی به آن نیاز داریم در اختیارمان می‌گذارند) به حدی كه مغز را کاهل می‌كنند.

طبیعی است كه با یك ماشین حساب خوب الكترونیكی می‌‌‌توان جدول‌ها را به خاطر نسپرد. ولی حفظ جدول فقط به درد محاسبه نمی‌‌‌خورد و به برای ورزیده كردن مغز مفید است. برای مغز هم همان اتفاق پاها می‌افتد. بدیهی است كه با وجود ماشین و قطار و هواپیما دیگر نیاز كمتری خواهیم داشت به راه رفتن. ولی وای اگر همان چند ساعت در روز را هم راه نرویم؛ و این درست همان است كه در ورزش رخ می‌دهد. راه رفتن فقط به درد جا‌به‌جایی از یك مكان به مكان دیگر نمی‌‌‌خورد، بلكه برای طول عمر لازم است و بدین ترتیب شخصی كه در تمام عمرش آموخته روزی چند بیت به خاطر بسپارد در هشتاد سالگی جوان‌تر از كسی است كه به این متکی بوده که اگر به ابیات نیاز پیدا کرد می‌تواند آنها را در سی‌دی‌ یا کتاب پیدا کند.

افرادی هم بر این موضوع مدقق شده‌اند كه این‌طور هم نیست كه چون رایانه همه‌ی برنامه‌ها را به‌یاد داشته و قواعد كاركردشان را دانسته و آنها را به كار وا می‌دارد، حافظه‌ی ما را مخدوش می‌كند. اما باز هم خوب است ما هم قدم‌دوهای یادسپاری بیشتری انجام بدهیم، حتا در مدرسه. قطعاً آموختن هر دانش ادبی یا تاریخی و به خاطر سپردن چند شعر یا فهرستی از تاریخ ها محدود كننده است ولی حتا یادگیری «اسب بازگشته1» هم راهی است برای بیمه شدن در برابر آلزایمر.

 

پانوشت‌ها:

1) اسب بازگشته (la cavallina storna) شعری از جووانّی پاسكولی

-نهست ایده اکنون –

 

Leave a Reply